۱۳۹۴ بهمن ۱۴, چهارشنبه

آن شاه که به صد مهره نمی باخت،تاج رو از سرش تو میدون، لشکر پیاده انداخت

این بازیها و صحنه سازیها تاریخ مصرف دارد اینکه میگویند انقلاب، فرزندان خود را میخورد، مصداقش حال و روز این روزهای جمهوری اسلامی است. اوضاع آنقدر خراب است که دیگر جش نهای سالگرد انقلاب هم نمی تواند اتحاد را بین طرف های درگیر برقرار کند و برعکس تبدیل به صحنه درگیری آنها شده است. مهوری اسلامی که روز به روز ضعیف تر از قبل می شود این روزها وارد 37 سالگی شده و مثل سال های گذشته در حال برگزاری جشن های تشریفاتی و تکراری است اما داستان ردصلاحیتهای مجلس شورای ملی و مجلس خبرگان، سران نظام را روبروی هم قرار داده است. عده ای در رینگ و جلوی چشم مردم به همدیگر حمله میکنند و عده ای هم در پشت صحنه در حال بازیسازی و مدیریت صحنه اصلی هستند. به قول داریوش خواننده محبوب:" اونا که اول بازی، توی خونه تو و من، پیش پای اسب دشمن اون همه سربازو چیدن، ببین امروزم تو بازی میون شاه و وزیرن، هنوزم بدون بازی مارو دارن بازی میدن." بله مثل همیشه آنهایی که در چند دهه اخیر با تصمیم سازیهای هدفمند، شرایط را طوری رقم زده اند که مردم در بلاتکلیفی به سر ببرند و از چپ به راست سرگردان باشند، باز هم در حال طراحی صحنه دیگری هستند تا یک انتخابات تشریفاتی و از پیش مشخص شده را برگزار کنند و به دنیا این طور نشان بدهند که دموکراسی در ایران جریان دارد غافل از اینکه دستشان برای همه رو شده است. خامنه ای میگوید آنهایی که انقلاب و نظام را قبول ندارند هم بیایند و رای بدهند اما بعد تاکید میکند که اینها فقط اجازه دارند رای بدهند نه اینکه برای مجلس کاندیدا شوند. هم خودشان را مسخره کرده اند هم دنیا را. توهین از این علنی تر که مردم فقط برای رای دادن خوب هستند ولی آنجا که قرار است نامزد انتخابات شوند این شورای نگهبان منتخب رهبر است که باید صلاحیتها را تایید کند؟ تو روی مردم نگاه میکنند و شعورشان را به بازی میگیرند. کارشان به جایی رسیده که حتی خودشان را هم تحمل نمیکنند و هم نوه خمینی را رد صلاحیت میکنند و هم به هاشمی رفسنجانی و خانواده اش میتازند. از بیرون که به قضیه نگاه کنی همه اینها مثل هم هستند و خواسته و ناخواسته دارند به مردم و کشور خیانت میکنند اما همینکه به جان هم افتاده اند و همدیگر را تحمل نمی کنند نشان میدهد که انقلاب در حال خوردن فرزندان خود است. این جنگ و دعواها معلوم نیست چه سرانجامی دارد ولی هر چه هست هزینه های مردم و کشور را بالا می برد و مملکت را در چاله و چوله های مرگبارتر می اندازد و البته جیب آقابان و سران نظام را پرتر میکند. غافل از اینکه این آتش سازیها هم بالاخره تاریخ مصرف دارد و روزی دامن خودشان را میگیرد چه آنهایی که تظاهر به طرفداری از مردم میکنند و چه آنهایی که در بالاترین لابه ها و امن ترین پستهای این نظام، جا خوش کرده اند. و باز هم یه قول داریوش عزیز:" یادشون رفته که آن شاه که به صد مهره نمی باخت،تاج رو از سرش تو میدون، لشکر پیاده انداخت. نویسنده : عباس اسلان خان افشار