۱۳۹۴ دی ۱۱, جمعه

تصرف زمین کلیسای کاتولیک در تهران

" یوناتن بت‌کلیا، نماینده آشوریان و کلدانیان ایران در مجلس شورای اسلامی، از تصرف غاصبانه زمین متعلق به کلیسای کاتولیک آشوری کلدانی در تهران، از سوی گروهی در لوای هیات مذهبی و به بهانه تاسیس و بنای حسینیه خبر داده است . " روزنامه شرق


این خبر تاسف بار از کلیسای کاتولیک آشوری و کلدانی ، ادامه روند حذف تدریجی اقلیت مذهبی مسیحیان توسط دولت اسلامی ایران است. متاسفانه این دست اخبار در سی و هفت سال گذشته بی سابقه نبوده و متولیان رئوفت اسلامی در ایران، از این قبیل دست درازی ها بر اموال کلیسا را در شناسنامه کاری خود بسیار دارند. ذکر تک تک آن موارد، بر رنجی که تصرف زمین کلیسای کاتولیک بر دلهای مومنین گذاشته ، خواهد افزود.
تاسف بار تر اینکه، این را آقای یوناتان بت‌کلیا نماینده آشوریان و کلدانیان ایران در نطق میان دستور خود در مجلس شورای اسلامی گفته است که : قریب به دو سال است که گروهی در لوای هیات مذهبی، به بهانه تاسیس و بنای حسینیه، زمین متعلق به کلیسای کاتولیک آشوری کلدانی در خیابان پاتریس لومومبای تهران را به صورت غیر قانونی تصرف کرده‌اند و با وجود مراجعات مکرر و بررسی متعدد مسئولان، به تصرفات غاصبانه خود ادامه داده و ادعای دین‌داری هم می‌کنند.
آنچه که موجبات تاسف را افزون می کند این است که این سخن از زبان آقای بت کلیا بر آمده است. ایشان که سابقه همدلی و همکاری با ادارات اطلاعاتی را برای محو مسیحیان ایران در کارنامه خود دارند، از همان دردی رنجورند که خود از همان طریق امر معاش کرده اند. به خبر منتشر شده در 10 دی 1392 با عنوان ممنوعیت دائم ورود مسیحیان ... درهمین شبکه خبری مراجعه کنید. یا همدستی ایشان برای بیرون راندن سه خانواده مسیحی غیر قومیتی از سکونت در باغ کلیسا پطرس تهران. 13 اردیبهشت 1392 .
نتیجه حملات بسیار ایشان در خطابه های مجلس و مصاحبه های مغرضانه علیه مسیحیان فارس زبان و تبرئه اقدامات اطلاعاتی علیه مسیحیان تبشیری، نمایندگی آشوریان و کلدانیان ایران از مجلس ششم تا به کنون را به ارمغان داشته است.
این نماینده دائم و علل البدل آشوریان و کلدانیان فراموش کرده اند که در حکومت های مستبد هیچ حفاظت و حراستی دائم نبوده و پایبندی به اصول اخلاقی، جائی ندارد. درهیچ جای تاریخ، هیچ نشانه ای از وفاداری دیکتاتورها به ایادی خود وجود ندارد. مزدور، مزد خود را تا زمانی که مفید است، می ستاند.
بر رؤسا توکل مکنید و نه بر ابن آدم که نزد او اعانتی نیست. مزمور 146 : 3
آقای بت کلیا در روز دوشنبه هفتم دی ماه درادامه نطق میان ‌دستورخود با اشاره به ماده 881 مکرر قانون مدنی فرمودند : اگر ما کافریم، پس من در این مجلس چه کار می‌کنم؟
بله آقای بت کلیا، در نزد دین و آئین این آقایان، شما وما نه تنها کافر بلکه نجس و ناپاک هم هستیم. اما لطفا به سخن خداوندمان عیسی در انجیل مرقس باب 7 آیات 20 – 23 باز گردید. فرمودند : " آنچه از آدم بیرون آید، آن است که انسان را ناپاک می‌سازد، زیرا که از درون دل انسان صادر می‌شود، خیالات بد و زنا و فسق و قتل و دزدی و طمع و خباثت. و مکر و شهوت پرستی و چشم بد و کفر و غرور و جهالت.تمامی این چیزهای بد از درون صادر می‌گردد و آدم را ناپاک می‌گرداند. "
آنکه امیال و افکارش منزه و عاری از ریا بوده، نزد خداوند و انسان پاک می باشد.
بهتر است که نگاهی به انتخاب های گذشته خود کرده تا بهتر به علت و سبب این اتفاقات پی ببرید. توصیه این برادر کوچک خود را بپذیرید. در کنش و منش خود تجدید نظر کرده و از طریقی که به موت ابدی رهنمون است، دوری جوئید. تا نزد خدا و مردم پاک مانده، وارث حیات جاودان شوید.

کتاب مقدس دربارۀ رابطۀ جنسی قبل از ازدواج چه میگوید؟


در کنار سایر گناهان جنسی، رابطۀ جنسی قبل از ازدواج، مکرراً در کتاب مقدس مورد سرزنش قرار گرفته است (اعمال 15: 20 ؛ رومیان 1: 29 ؛ اول قرنتیان 5: 1 ؛ 6: 13 ، 18؛ 7: 2 ؛ 10: 8 ؛ دوم قرنتیان 12: 21 ؛غلاطیان 5: 19 ؛ افسسیان 5: 3 ؛ کولسیان 3: 5 ؛ اول تسالونیکیان 4: 3 ؛ یهودا 7). کتاب مقدس تشویق کرده است که قبل از ازدواج، از این رابطه پرهیز شود. رابطۀ جنسی قبل از ازدواج، به بدی زنا و انواع دیگر گناهان جنسی است، به این خاطر که همه آنها مستلزم داشتن رابطۀ جنسی با شخصی است که هنوز با شما ازدواج نکرده است. رابطۀ بین زن و شوهر، تنها رابطۀ جنسی مورد قبول خداوند است (عبرانیان 13: 4).


رابطۀ جنسی قبل از ازدواج به دلایل بسیاری، کاملاًعادی شده است. اغلب اوقات فقط روی جنبۀ تفریحی آن تمرکز میشود و از "جنبه بازآفرینی" آن غافل میمانیم. بله، رابطۀ جنسی لذت بخش است؛ خداوند رابطۀ جنسی در ازدواج را چنین خلق کرده است که زن و مرد از آن لذت ببرند. با این حال، هدف اولیۀ رابطۀ جنسی، لذت نیست بلکه تولید مثل. خداوند رابطۀ قبل از ازدواج را منع نکرده تا ما از لذت محروم شویم. بلکه به خاطر جلوگیری از حاملگیهای ناخواسته، و متولد شدن بچههائی که والدینشان آنها را نمیخواهند و یا آماده پذیرفتنشان نیستند، چنین مقرّرنموده است. تصور کنید، اگر نقشۀ خداوند در این باره به انجام میرسید، دنیای ما چقدر بهتر میشد: در این صورت، انتقال بیماریهای جنسی، مادران ازدواج نکرده، حاملگیهای ناخواسته و سقط جنین و غیره به حداقل ممکن کاهش مییافت. پرهیز، تنها تدبیرخداوند در مورد رابطۀ جنسی قبل از ازدواج است. پرهیز، باعث نجات زندگیها، حفظ کودکان، فراهم نمودن رابطۀ جنسی با ارزش و از همه مهمتر، جلال دادن خداوند میباشد.

۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

"کیفرخواستی تمام‌عیار از سوی سپاه علیه هاشمی"


حسین فدایی در نامه‌ای به خطاب به آیت‌الله هاشمی، او را «یگانه رهبر جریان فتنه» نامید، به خیانت متهم ساخت و ضمن تهدید وی به سوختن در آتش فتنه‌ها، خلاصه‌ای از مجموعه اتهامات جریان تحجر و افراط علیه او را فهرست کرد.
این نامه که به نظر می‌رسد کیفرخواستی تمام‌عیار از سوی سپاه علیه هاشمی رفسنجانی است، همه آنچه را که پیش از در رسانه‌ها و بولتن‌های رسمی و غیررسمی اقتدارگرایان علیه هاشمی منتشر شده بود، با لحنی تند و کم‌سابقه بازنویسی کرده است.

پس از الیاس نادران معاون پارلمانی سابق سپاه که در سال ۱۳۸۴ به دنبال اعلام نامزدی هاشمی برای ریاست‌جمهوری، در مجلس علیه او نطق کرد و دو سه نماینده دیگر وابسته به حزب پادگانی که در سال ۸۸ به نوبت هاشمی را در صحن مجلس هدف گرفتند، این اولین بار است که چهره‌ای از سطح اول جناح مدعی اصولگرایی چنین یادداشت تندی علیه هاشمی منتشر می‌کند.
وی در این نامه صراحتا از سرنوشت مشترک آیت‌الله هاشمی و آیت‌الله منتظری صحبت کرده، هاشمی را به خیانت، تهدید رهبری و ظلم به نظام، چندپاره کردن کشور، پیگیری خواست آمریکا و حتی ارتباط با داعش متهم ساخته و تهدیدش کرده که در آتش فتنه بعدی خواهد سوخت.

حسین فدایی که دبیرکل جمعیت ایثارگران و نماینده دوره‌های هفتم و هشتم مجلس است، از اعضای ثابت ستاد ضد اصلاحات بود که گفته می‌شود هم‌اکنون نیز بیرون از مجلس و در مرکزی‌ترین محافل امنیتی به سازماندهی برنامه‌های اقتدارگرایان ضد دولت روحانی فعال است.
او از سال‌ها قبل در میان تحلیل‌گران سیاسی به این شهرت دارد که مواضع لایه‌های پنهان امنیتی اقتدارگرا را بیان می‌کند و تحرکاتش همواره شاخصی از جهت‌گیری‌های محافل دسیسه‌گر امنیتی و نظامی وابسته به سپاه برای تاثیرگذاری بر فضای سیاسی بوده است.

فدایی در بخشی از نامه خود به آیت‌الله هاشمی، او را به حمایت از منافقین متهم ساخته است. او سپس هاشمی را عامل تحمیل پذیرش قطعنامه بر امام معرفی کرده و فهرستی از اتهامات سیاسی تکراری سال‌های بعد علیه هاشمی را نیز ردیف کرده است.
او فاش کرده که «همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید» و هاشمی را متهم کرده که «در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید»!

او هاشمی را نویسنده‌ی «تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه‌ی نظام» در نامه معروف ۱۹ خرداد دانسته و نوشته است: «کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.»

فدایی سپس با اشاره به نمازجمعه هاشمی در ۲۶ تیر ۸۸ او را «یگانه رهبر جریان فتنه» نامیده و نوشته است: « قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!»
وی همچنین هاشمی را به «تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب» نیز متهم کرده و گفته: «من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود.»
او هاشمی را به منتظری شدن تهدید کرده و گفته: «وقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند» و افزوده: «واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید.»

حسین فدایی در ادامه نامه خود، مواضع هاشمی درباره شعار مرگ بر آمریکا، کشتارهای بشار اسد و وضعیت سوریه، چگونگی آغاز جنگ با عراق و بالاخره موضوع رهبری و مجلس خبرگان را به باد انتقاد گرفته و نوشته است: شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد… تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
وی افزوده: «این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟!»
او سپس با نقل قولی دیگر از هاشمی که قشر ناراضی از نظام را هم به حضور در صحنه و امید به اصلاحات دعوت کرده بود، نوشته است: «چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!»

فدایی از مطرح شدن بحث رهبری شورایی از سوی هاشمی هم به شدت انتقاد کرده و نقل قول او درباره‌ی ذهنیت متمایل به ساخت سلاح هسته‌ای در سال‌های ابتدایی انقلاب را «موجب شوق و شعف رسانه‌های صهیونیستی» توصیف کرده است.
او سپس محتوای گفت‌وگوی اخیر آیت‌الله هاشمی با روزنامه آرمان را «چندپاره کردن فضای آرام کشور و تهدید دوباره نظام اسلامی به بحران آتی» توصیف کرده و او را متهم کرده که «رسماً و علناً پروژه دو پاره سازی جامعه در آستانه انتخابات را کلید می‌زنید.»

فدایی خطاب به هاشمی نوشته است: «اگر مردم مورد نظر شما که در نامه بدون سلام در سال ۸۸ به آن‌ها اشاره کردید، این بار هم از عملکرد شورای نگهبان و یا از نتیجه انتخابات احساس رضایت نکنند، بحران نه تنها در سطح داخل بلکه به سطح منطقه‌ کشیده می‌شود و این بار تکفیری‌ها و داعشی‌ها وارد کشور می‌شوند و شما از الآن در حال هشدار به تمامی نهادها هستید، حال‌آنکه باید از جنابعالی سؤال کنیم اگر این بار هم اطلاع شما از آتش بحران آینده درست از آب دربیاید، مردم و مسئولان نظام از خود نمی‌پرسند هاشمی رفسنجانی چه ارتباطی با تکفیری‌ها و داعشی‌های مورد حمایت عربستان، آمریکا، ترکیه و اسراییل دارد؟ و اساساً با خوش بینی به حرفهای شما نگاه کنیم چرا چنین در جامعه التهاب ایجاد می کنید؟ چرا می خواهید ناامنی مسئله و دغدغه شود؟!»
او به هاشمی هشدار داده که بازیگر بزک کردن آمریکا نشود، و «بحث شورای رهبری، بحث نظارت بر رهبری، بحث دوقطبی کردن فضای جامعه در نزدیکی انتخابات خبرگان» را در این راستا ارزیابی کرده و نوشته است: «هنوز فرصت باقی است. به پاس خدمات و مجاهداتی که داشته اید خواهش می‌کنم بروید و پیام های تاریخی حضرت امام خمینی ( ره) در رابطه با آقای منتظری را مطالعه کنید. خصوصاً پیام به اولین خبرگان رهبری و پیام سال ۶۵ به آقای منتظری و پیام به ملت ایران ابتدای سال ۶۸ و پیام عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری در ۰۶/۰۱/۶۸ که سراسر درس و عبرت است، گویی برای امروز صادر شده.»

فدایی در پایان خواستار «توبه انقلابی» هاشمی در پیشگاه خدا و ملت و بازگشت او به خط امام و رهبری و «فاصله‌گیری از اطرافیان نااهل» شده و آورده است: «اگر چنین نکنید، خدایی ناکرده آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هرگونه توقعی بی‌معناست.»

بی انصاف! بی مروت ! چطور دلت آمد روی برگه ای با آرم و انگ عدالتخانه بنویسی 19 سال زندان؟

خانم شعله پاکروان با انتشار عکسی از خود و مادر شهید امیرارشد تاجمیر در کنار آرش صادقی می نویسد:
این جوان را خوب تماشا کنید . اسمش آرش است . دانشجو بوده .


سال هشتاد و هشت دستگیر میشود . در جریان مراجعه ی مامورین به خانه شان برای دستگیری وی ، مادر چهل و دوساله اش دچار خونریزی داخلی شده و از دنیا میرود . امروز من و مادر امیرارشد تاجمیر ساعتی را با این جوان و همسرش بودیم .
حیرت و اندوه وجود هر دوی ما را فراگرفت وقتی دانستیم این جوان محجوب و مودب باید 19 سال در زندان بماند . نوزده سال!! بی انصاف بی مروت چطور دلت آمد روی برگه ای با آرم و انگ عدالتخانه بنویسی 19 سال زندان؟ چطور دلت آمد زندگی را بدزدی از این جوان؟ بی رحم بدخلق مگر نوزده سال زندان فرقی با اعدام و کشتن این جوان دارد؟
آه از نهادم بلند شد وقتی دانستم آرش حدود یکسل از ریحان من بزرگتر است . خدایا بشکن قلمهایی که زندگی و جان و جوانی عزیزان و فرزندان این سرزمین را به آسانی آب خوردن نابود میکنند . چند ساعت از مصاحبتم با این زوج گذشته اما هنوز پریشانم . تکلیف خانواده ی نوپایی که این زن و شوهر جوان تشکیل داده اند چه میشود؟ ولله که بجز نفرین بر بخت سیاه مردم این سرزمین چیزی به فکرم نمیرسد .
اتهام های خود ساخته ای چون اقدام علیه امنیت ملی ، اجتماع و تبانی و توهین به فلانی و بهمانی . کدام اقدام ؟ اسلحه داشته ؟ کسی را کشته ؟ محلی را منفجر کرده؟ اجتماع کردن یا حتی تحصن یا تظاهرات مسالمت آمیز در قانون اساسی کشور مجاز است . تبانی ؟ تبانی با چه کسی ؟ با سران و مسوولین بانکها برای خالی کردن بیت المال ؟ یا با دکل دزدها؟ تبانی با چه کسانی و برای چه هدفی ؟
آهای گوشهای ناشنوا . آی کسانی که انگشت در گوش فرو کرده اید مبادا حرف حق بشنوید . آهای کسانی که کور کر شده اید . بسیاری از شما در دو سال اخیر به تمسخر رفتار و عملکرد مقامات گذشته اقدام کرده اید . در مجلس و دولت زبان به انتقاد گشوده اید . این جوان همین انتقادات امروزین شما را نوشته و گفته . فقط در سال 88 . زمانی که شما دورویان و دغلبازان مشغول حمایت از دزدها بودید . دزدهایی که خورشید را از آسمان مردم دزدیدند . نان را سفره ها . مروت و عشق را از قلبها . شجاعت را از وجود . و راستی و درستی را از مغزها . این جوان مثل بلبلی خوش آهنگ بگوش مردم ترانه ی بیداری و شور خوانده . چرا باد حکم مرگ تدریجی برایش صادر شود ؟ چرا باید جان و جوانیش اعدام نوزده ساله شود؟ چرا درد او را کسی نمیگوید؟ چرا تشکلهای سیاسی خبر 19 سال زندان او را در محاق سانسور خبری برده اند؟ کلمه ای نیست که از او بگوید ؟ حامیان کلمه چطور؟ نکند علاوه بر تبعیض در نه به اعدام ، در باره ی ناحق بودن احکام زندان هم تبعیض روا میدارید؟ ای ننگ و نفرین بر چنین احکامی بر چنین خلقی .بر چنین مرامی . .

بهترین راه برای بشارت دادن به کسی که در یک مذهب دروغین است چیست؟

مهمترین چیزی که ما می توانیم برای کسانی انجام دهیم که درگیر یک مذهب دروغین هستند این است که برایشان دعا کنیم. ما باید دعا کنیم که خدا قلب آنها را عوض کرده چشمانشان را به حقیقت باز نماید (2 قرنتیان 4: 4). ما باید دعا کنیم که خدا به آنها نشان بدهد که به نجات بوسیلة عیسی مسیح نیاز دارند (یوحنا 3: 16). بدون قدرت خدا و ملزم شدن بوسیلة روح القدس، ما هیچوقت نمی توانیم کسی را نسبت به حقیقت متقاعد کنیم (یوحنا 16: 7-11).


ما در عین حال باید زندگی مسیحی خداپسندانه ای داشته باشیم، تا آنهایی که در مذاهب دروغین گرفتار شده اند بتوانند ببینند که خدا در زندگی خود ما چه تغییراتی ایجاد کرده است (1 پطرس 3: 1-2). ما باید برای داشتن حکمتی دعا کنیم که دیگران را با قدرت خدمت می کند (یعقوب 1: 5). علاوه بر همة اینها، ما باید در بیان انجیل شهامت داشته باشیم. ما باید خبر نجات از طریق عیسی مسیح را بیان کنیم (رومیان 10: 9-10). ما همیشه باید آماده باشیم تا از ایمانمان دفاع کنیم (1 پطرس 3: 15)، اما باید اینکار را با آرامی و احترام انجام دهیم. ما می توانیم خبر نجات را بطور صحیح اعلام کنیم، می توانیم بحث را برنده شویم، ولی بعلت عصبانیت و یا خود بهتر بینی نتیجة اصلی را نگیریم.
در نهایت، ما باید نجات کسانی را که به آنها بشارت می دهیم به خدا واگذاریم. این قدرت خدا و فیض اوست که مردم را نجات می دهد، نه سعی ما. در حالیکه خوب و حکیمانه است که برای دفاع از ایمانمان آماده باشیم و از مذاهب دروغین مطلع باشیم، اما هیچکدام از اینها باعث نجات کسانی که در تلة دروغهای مذاهب دروغین افتاده اند نمی شود. بهترین کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که برای آنها دعا کنیم، به آنها بشارت دهیم، و زندگی مسیحی داشته باشیم و اعتماد کنیم که روح القدس کار جذب کردن، متقاعد کردن، و تبدیل کردن آنها را انجام می دهد.

۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

عوامل گرایش ایرانیان به اسلام


چنانکه مورّخین گفته اند تا ۳، ۴ قرن مردم برخی از مناطق ایران هنوز مسلمان نشده بودند. از جمله مردم فارس تا قرن چهارم زرتشتی بودند. مردم گیلان و دیلمستان نیز بر آئین قبلی خویش بودند تا اینکه پس از دو قرن توسّط شخصی به نام ناصر اطروش زیدی مسلمان شدند. البته مناطقی مثل قزوین بود، که اسلام را به سرعت پذیرفتند. با این وجود، آنها به خاطر عدم آشنایی با زبان عربی، بدون اینکه از اسلام چیزی بدانند اظهار مسلمانی می کردند. اغلب موارد نیز مناطقی بودند که با اسلام آوردن کدخدایان و صاحبان اراضی و اشراف، رعایا و دیگر مردم نیز مسلمان می شدند. تمایل اشراف و صاحبان اراضی نیز بخاطر این بود که هر کس مسلمان می شد امتیازاتی داشت. از جمله تملّک او بر اراضی و اموالش باقی می ماند، و از پرداخت جزیه معاف می شد.

این چنین بود که عدّه زیادی بخاطر حفظ اموال و اراضی خود، و عدّه زیادی بخاطر تبعیّت از عمل اشراف و بزرگانشان مسلمان شدند، در حالی که ایمان در دلهایشان رسوخ نکرده بود. عدّه ای نیز از ترس جان یا عدم توانایی پرداخت جزیه، مسلمان شدند. چرا که اگر کسی مسلمان نمی شد، یا باید جزیه پرداخت می کرد و یا باید کشته می شد. گفته شده در زمان حجّاج، از موالی به این عنوان که اسلام آنها واقعی نیست ـ و برای فرار از جزیه اسلام آورده‌اند ـ جزیه گرفته می‌شد!بنابراین، ایرانیانی که هم زمان با فتح ایران اظهار مسلمانی کردند پنج دسته بودند:
۱- عدّه ای که به سرعت اسلام را پذیرفتند امّا نسبت به معارف اسلامی ـ بخاطر ندانستن زبان عربی ـ معرفتی نداشتند. این گروه اندک بودند.
۲- عدّه ای که بخاطر تبعیّت از اشراف و بزرگان منطقه مسلمان شدند.
۳- عدّه ای که از ترس جانشان مسلمان شدند.
۴- عدّه ای که بخاطر عدم توانایی در پرداخت جزیه های سنگین مسلمان شدند.

بنابراین اکثر تازه مسلمانان ایرانی، اسلام ظاهری داشتند، و در طی چند قرن پس از فتح ایران، با معارف اسلام آشنا شدند. آنان هم که اسلام را نپذیرفتند، یا مقاومت کردند و کشته شدند و یا مانند اکثر مناطق از جمله مردم آذربایجان، بانقیا، باروسما، حیره، بهقباد اسفل، و اوسط، انبار، ساباط، رومیه، مهرود، اهواز، ایذه، شوش، جندی شاپور، رامهرمز، اصفهان و ... با پرداخت جزیه به آئین پیشین خود باقی‌ماندند.
وام گرفته شده از كانال ايران قديم

۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

psalms 145 مزمور 145




حکم بازداشت میثم حجتی نوکیش مسیحی در اصفهان توسط جمهوری اسلامی


چهار مامور لباس شخصی اداره اطلاعات جمهوی اسلامی اصفهان، ساعت 6 عصر چهارشنبه دوم دی‌ماه ۱۳۹۴، به منزل مسکونی «میثم حجتی» مراجعه و پس از ارایه حکم تفتیش، این نوکیش مسیحی را بازداشت کردند.
خبرگزاری های حقوق بشری با اعلام این خبر نوشته: «میثم حجتی که پس از بازگشت از محل کار در حال استراحت بود، مورد حمله لباس شخصی‌ها قرار گرفته و در برابر دیدگان پدر و مادر میثم، اقدام به ضرب و جرح وی نمودند.»
در ادامه این خبر آمده: «مامورین اطلاعات کلیه کتب و وسایل شخصی میثم حجتی را توقیف نموده و حتی موبایل پدر و مادر میثم و درخت کریسمس میثم را نیز به همراه خود بردند. سپس خانواده میثم حجتی را تهدید کرده تا خبر دستگیری وی را به اطلاع کسی نرسانند.»
همچنین این خبرگزاری درباره رفتار ماموران در زمان بازداشت میثم حجتی افزوده است: «مامورین اجازه پوشیدن لباس گرم را به میثم حجتی نداند. با توجه به سرمای دی ماه در اصفهان، این عمل نشانه عمق تنفر و نفرت مامورین اطلاعاتی از نوکیشان مسیحی است. افزایش بازداشت مسیحیان و یورش به کلیساها در ایام عید میلاد (کریستمس) و سال نو میلادی به امری قابل پیش‌بینی بدل گشته است. مسیحیانی که تنها به جرم پرستش خداوند خویش، دستگیر و زندانی می‌شوند.»

نامه زندانیان سیاسی خطاب به وزیر آموزش عالی


پنج تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج در نامه‌ای به محمد فرهادی وزیر آموزش عالی با اشاره به وجود مسئله فروش مدارک تحصیلی و جعلی در زندان و خارج از زندان و عدم رسیدگی مسئولین به این موضوع خواستار پس گرفتن و ابطال مدارک تحصیلی خود شدند.
متن کامل نامه به شرح زیر می‌باشد:
به وزیر محترم آموزش عالی جناب آقای دکتر محمد فرهادی
اگر چه طرح مدرک گرایی در جامعه ما مشکل نوظهوری نیست، ولی این موضوع باعث بروز تخلفات بسیاری در امر داشتن یک مدرک دانشگاهی شده است. مسائلی هم چون خرید و فروش سوالات کنکور سراسری، فروش پایان نامه‌ها و یا خرید مدرک از برخی دانشگاه‌های مکاتبه‌ای خارجی و امثالهم روش‌های مدونی هستند که در کنار شیوه قدیمی جعل مدرک همواره چون نقاط تاریکی در امر آموزش عالی انگشت اتهام را به سمت هر آن کس که به خون جگر مدرک واقعا معتبری هم دارد متوجه کرده است.
می‌دانید که دامنه این افتضاحات در سطوح بالای اداری کشور رسوخ کرده تا جایی که برخی افراد که در هیئت دولت کرسی‌های همکاری شما را هم داشته‌اند آلوده آن بوده‌اند. احتمالا اگر کسی در کنار دست شما در هیئت دولت بنشیند و به ظاهر همان برچسب و عنوان شما را داشته باشد و شما بدانید که ایشان همچون شما زحمت، مرارت و تحمل تمام سختی‌های تحصیلی شما را طی نکرده است و مدرک غیر معتبر دارد حال شما خراب می‌شود به هر حال دیده‌ایم که وزارتخانه مطبوع شما مدرک بسیاری از دانشگاه‌های خارجی را هم معتبر نمی‌داند چه برسد به مدرک جعلی.
آقای فرهادی اگر چه نجابت ما ایرانی‌ها مانع حرف زدن پشت سر اموات می‌شود اما به یاد دارید افتضاح مدرک مرحوم کردان را و امثال ایشان را؟؟ البته ما همچون شما موفق به تعالی گرفتن و توفیق اجتماعی و سیاسی پس از انقلاب نشده‌ایم تا در هیأت دولت تکیه بر کرسی وزارت بدهیم و اکنون بیش از ۵ سال است که بر اثر همان اتفاقات اجتماعی و سیاسی به عنوان عده‌ای زندانی سیاسی در زندان هستیم ولی شگفت این که در زندان هم کسانی با مدارک دوپینگی وجود دارند که حال ما را خراب می کنند. اگر شما از فاجعه اعطای مدارک دانشگاه در زندان‌ها خبر دارید و حرفی نمی‌زنید که هیچ؛ اما اگر خبر ندارید به اطلاع می‌رسانیم متاسفانه در زندان رجایی شهر کرج با وقاحت تمام صحت و سلامت دانشگاه را به افتضاح و ابتذال کشانده‌اند.
در این به اصطلاح مراکز دانشگاهی که مدارکشان هم از نظر وزارت علوم کاملا معتبر است معمولا از کسانی با عنوان استاد استفاده می‌کنند که چیزی برای ارائه به دانشجو ندارند و زندانی دانشجو هم هفتاد، نود درصد اوقات هدفی به جز تحصیل برای مدرک دانشگاهی ندارد چون از زد و بند و جابه جایی مواد در زندان اطلاع ندارید توضیح بیشتری نمی‌توانیم بدهیم و اندک افراد باقی مانده که استعداد کسب مدرک دانشگاهی دارند مطلقا چیزی به نام آموزش برایشان وجود ندارد و دانشجویان دلیلی برای حضور در کلاس نمی‌بینند و در آخر ترم هم اساتید محترم بلا استثناء در جلسات، جواب سوالات را در همان زمان آزمون روی تخته وایت برد می‌نویسند که دانشجویان عزیز هم حتی زحمت تقلب نویسی را به خود راه ندهند که مبادا سطح نمرات پایین بیاید و نتیجه این آموزش دانشگاه هم این است که شخص رئیس سازمان زندان‌ها فخر و مباهات می‌کند که تعدادی زندانی را به تحصیلات عالیه مزین کرده است و رئیس زندان رجایی شهر هم بودجه مناسب به دست می‌آورد و حداقل آن را خرج دانشگاهش کرده و الباقی آن را هم هزینه امور جاری می‌کند. زندانی هم راضی است چرا که در این وضعیت مدرک پرستی جامعه وقتی آزاد شود سرش بی‌کلاه نخواهد ماند و تنها چیزی که مجعول می‌ماند قسمت دانشجو و یا دانش آموختگی است.
راستش می‌دانیم بسیاری از معضلات ناشی از گرایش مدرک گرایی تقصیر جنابعالی است اما دو چیز ما را ترغیب به نوشتن این نامه به شما کرد اول اینکه رئیس قوه قضاییه اخیرا فرمودند که شیب رشد علمی کشور کند شده است و دستور بالا کشیدن رشد علمی کشور را داده‌اند، اما ما که در زندان هستیم می‌دانیم که نتیجه چه خواهد شد. حال رئیس قوه قضاییه که وظیفه‌اش بالا کشیدن سطح علمی دانشگاه شریف و شهید بهشتی تهران که نیست قطعا می‌خواهد دوباره در دانشگاه‌های زندان این امر خطیر را محقق کند. دوم اینکه در زندان هم همبندیانی داریم با مدارک کاردانی و کارشناسی در رشته‌های مختلف ولی وقتی به جامعه اداری بیانیه می‌نویسند سوای غلط انشایی و املایی طوری می‌نویسند که شبیه دانش آموزان پنجم ابتدایی است حال جالب این است که این جماعت در زندان مثل همان جماعت در جامعه با پرویی از مدرک جعلی و دوپینگیشان دفاع می‌کنند و اصطلاحا از رو هم نمی‌روند به هر حال شاید هم حق دارند چون مدرکشان مهر وزارت علوم را دارد و از نظر شما هم معتبر بنابراین از محضر شما خواسته‌ای داریم که شاید بتوانید این حداقل را برای ما انجام دهید. جناب آقای دکتر فرهادی لااقل محبت کنید و تنها ارتباط ما را با وزارت خانه تحت امر که عامل چنین افتضاحی است قطع کنید و مدارک تحصیلی ما را هر چند با سختی و هزار مشقت به دست آوردیم پس گرفته و ابطال کنید.
زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر
۱- علیرضا فراهانی
۲- ایرج حاتمی
۳- فرید آزموده
۴- بهزاد ترحمی
۵- محمد رضا عالی پیام
نوشین ارشادی

تعدادی از نوکیشان مسیحی در شیراز بازداشت شدند


منابع محلی از بازداشت دست‌کم ده تن از نوکیشان مسیحی در جریان مراسمی در یک کلیسای خانگی در شیراز خبر داده اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز جمعه چهارم دی ماه ۱۳۹۴، گروهی از نوکیشان مسیحی به مناسبت مراسم “کریسمس” (زادروز عیسی مسیح) و همچنین در آستانه سال نوی میلادی گردهم آمده بودند، که با هجوم ناگهانی ماموران لباس شخصی، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
بنا بر این گزارش، محسن جوادی، الهه ایزدی، محمد گلشنی کیا، رضا محمدی، محمود صالحی، موسی ساری پور، علیرضا علی قنبری، محمدرضا سلطانیان، “برادر خلیل” و یک تن دیگر (با هویت نامعلوم)، بازداشت شده اند.
ماموران امنیتی مسلح به بیسیم و سلاح کمری بوده ونحوه برخورد و بازداشت این شهروندان، “اهانت آمیز” توصیف شده است. وسایل شخصی بازداشت‌شدگان و همچنین ادوات دریافت ماهواره آن محل نیز ضمن تخریب، ضبط شده است.

ﺍﺳﻼﻡ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻭ ﺍﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮐﯿﺴﺖ؟!

ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﻤﯽ
ﺩﺍﻧﺪ ! ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ !
ﺍﮔﺮ ﭘﺮﺳﺸﯽ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﺩﯾﻨﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﻓﺎﻗﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﻤﺎﯼ
ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺭﺟﺎﻉ ﻣﯿﺪﻫﺪ !
ﺍﮔﺮ ﺯﯾﺎﺩ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻨﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮐﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﻧﺎﻣﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ
ﻣﺤﮑﻮﻣﺶ ﮐﻨﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺪ ﻣﯽ ﻧﺎﻣﺪ !
ﺍﮔﺮ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﯼ
ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ !
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﺋﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻣﺤﻤﺪ 20 ﺯﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ !
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﺋﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ
ﺑﻪ ﺩﯾﻦ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺟﻬﺖ
ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﻗﻄﻊ ﮐﻦ (ﻣﺎﺋﺪﻩ . ﺁﯾﻪ 33) ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻟﻠﻪ ﭼﯿﺰﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩﻩ!
ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﺋﯿﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎ ﯾﺎﻓﺘﯿﺪ ﺑﮑﺸﯿﺪ ( ﻗﺮﺁﻥ . ﺳﻮﺭﻩ
ﺗﻮﺑﻪ . ﺁﯾﻪ 5 ) ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﺣﺮﻑ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ
ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﺰﺍﺭﺩ!
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺷﻤﺎ ﻣﺠﺎﺯﯾﺪ 4 ﻭ ﯾﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭼﻨﺪ
ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ! ( ﻗﺮﺁﻥ . ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺴﺎﺀ . ﺁﯾﻪ
3) ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ( ﺩﮔﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ) ﺑﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﻖ ﻭ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ، ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ، ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ( ﻧﺴﺎﺀ ﺍﯾﻪ 24 ) ! ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺍﮔﺮ
ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ
ﮔﺮﺍ ﻣﺜﻞ ﺩﺍﻋﺶ ، ﺑﻮﮐﻮﺣﺮﺍﻡ ﻭ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺟﺮﺍ
ﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﯽ
ﭘﺲ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﭼﯿﺴﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺍﻗﻌﯽ
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺟﺮﺍ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ!


پس اسلام واقعی که ۱۴۰۰ سال نتوانسته اجرا شود,حتی توسط محمد و علی و عمر و...
هیچگاه قابلیت اجرا نداشته و وجود نخواهد داشت